از اونجایی که بر همگان واضح و مبرهن است که بنده آدم خوشقولی هستم (کسی شک داره!) پس الوعده وفا…
در پست قبلی قول معرفی یک کتاب خوب رو داده بودم، که بیشتر از این منتظرتون نمیگذرام. در واقع این اولین نوشته رسمی و اولین کتابی هست که به این شکل در پارادوکس معرفی میشود:
پیش از معرفی کتاب:
من هم با این شاعر عزیزمان که در مورد شعر خوب میسراید:
… شعر خوب آن است که راهت زند
پنجه به دامان نگاهت زند
پویه دهد مرکب اندیشه را…
سخت موافق هستم، همانطور که شعر خوب باید «پویه دهد اندیشه را» این نگاه رو باید در سایر موارد نیز جستجو کرد.
وقتی شعری میخوانی، وقتی کتابی مطالعه میکنی، وقتی فیلمی نگاه میکنی، وقتی به تماشای یک نقاشی میروی، همه این دیدن، شنیدن و مطالعه کردن باید باعث این شود تا به انسان تلنگری بخورد و آغازی باشد برای اندیشیدنش در مورد آنچه که تاکنون به آن، اینچنین نگاه نکرده است.
و بطور قطع آنچه که باعث میشود تا انسانها برای پیدا کردن معانی جدید از آنچه که در پس کلمات، تصاویر و جملات یک شاعر، نویسنده، نقاش و… وجود دارد، بروند و از گیر و دار این اندیشیدنشان اندیشهای دگر مولود شود، همه در گرو پویش اندیشه و هنر خالق اثر مورد نظر هست.
حالا که روی صحبتم در این نوشتار برای معرفی یک کتاب و اندیشه نویسندهاش است، به جرأت میتونم بگم خوشحالم از اینکه یکی از بهترین کتابهایی بوده که تا بحال خواندهم و خوشبختانه تصادف خواندنش در این روزهای سرنوشتساز و تاریخی کشور برای خود من خیلی مفید فایده واقع شده است.
وقتی در حال خواندن یک کتاب هستی همیشه با مطرح شدن سؤالهایی روبرو میشوی که به ذهنت میرسد و یا حتی ممکن است خود نویسنده با صراحت آن سؤالها را در نوشتارش مطرح کند. وقتی ذهنت درگیر فکر کردن به سؤالهای مطرح شده میشود، در مرحله بعد در پی پاسخی مستند و مستدل هستی، حالا یا نویسنده برای سؤالهای مطرح شده پاسخی دارد و یا نه میگذارد تا مخاطب نوشتهاش خود در پی جوابی درخورتأمل باشد. و بنظرم در مطالعه کتابهایی از این دست این نکتهی خیلی مهمی هست. خصوصاً اینکه سؤال مطرح شده در قالب و یک مفهوم کلی و بزرگ، پاسخی داشته باشد که مستقیماً به سرنوشت تکتک افراد یک جامعه بستگی دارد.
(البته من سر قولم هستم و سعی میکنم تا در معرفی کتابهای بعدی با پیش مقدمه کوتاهتری یکراست به بخش معرفی کتاب بروم، که در این قسمت سعی بر این است تا در قالب چند جمله و پاراگرافی که از کتاب آورده میشود شما رو با حال و هوای کتاب بیشتر آشنا کنم).

و اما کتاب:
نام کتاب: جامعهشناسی نخبه کُشی.
توضیحات: جامعهشناسی نخبه کُشی قائممقام/ امیرکبیر/ مصدق (تحلیل جامعهشناسی برخی از ریشههای تاریخی استبداد و عقبماندگی در ایران).
نویسنده: علیِ رضاقلی (والا).
انتشارات (نشر): نی.
قیمت: 36000 ریال.
از پشت جلد کتاب:
» آیا تغییر و اصلاح در ساخت و بافت جوامع به دست نخبگان و از بالا انجام میشود یا بر اثر تحول در زمینه و بستر اجتماعی و از پایین؟
در دو سدهی اخیر برخی از نخبگان سیاسی ایران میخواستهاند در ساخت و بافت جامعهای که بر صدر آن قرار میگرفتهاند اصلاحاتی بکنند و تغییراتی دهند. گرچه اینان در وجدان تاریخی توفیقاتی به دست آوردند و نامشان به نیکی بر صفحهی روزگار بر جا ماند اما خود قربانی خواستها و بستر نامساعد اجتماعی شدند. نمونهی بارز آن میرزا تقی خان امیرکبیر است و پیش از او میرزا ابوالقاسم قائم مقام و پس از او دکتر محمد مصدق. این سه تن نه در خواست و اراده تنها بودند و نه در نتیجهای که عایدشان شد.»
گزیدهای از متن کتاب:
واقعیت این است که اگر کسی این نوشته را با این نام به من میداد و میگفت آیا واقعاً کاری به صورت روشمند و جامعهشناسانه و درخور اسم برگزیده برای عنوان کتاب انجام شده، میگفتم نه، ولی با کمی گذشت میپذیرفتم. اگر میگفت پس چه کاری انجام شده، میگفتم یک قدم برداشته شده در مسیری مشخص، و نه بیشتر. (گزارشی کوتاه).
…
به تمامی تلاش داشتم که دید چند عاملی را به جای تک عاملی بنشانم. میخواستم با این فکر که اگر امیرکبیر زنده بود یا اگر علیه مصدق کودتا نمیشد یا اگر فلانی سرکار بیاید چنین و چنان میشود به مبارزه بر خیزم و نشان دهم که ساختارهای سیاسی- اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی تاب تحمل اصلاحات این بزرگان را نداشتند. (ص 10).
…
این فرهنگ، پس از تحولات صنعتی جدید، سعی و تلاش قابل توجهی در راه کسب آن نکرده است. راههای انحرافی را که در واقع نوعی «باژگونه خوانی» فرهنگ اقتصادی است، به صورت مبهم و گنگ، اصیل پنداشته است.
یا توکلی سردرگم به آیندهای که نه گذشته و نه حال آن را میشناسد، زمان خود را سپری نموده است. بدان سبب این شیوه را انتخاب نموده که از درگیری «عقلانی» طاقتفرسا با دشواری شانه خالی کند. جهان محل تلاش و سختکوشی و درگیری است… (ص 30).
…
امنیت قضایی- اقتصادی- سیاسی- اجتماعی، یا به عبارت دیگر حاکمیت نظم و قانون، موجب امید به آینده و در نتیجه موجب رشد فعالیت، تلاش و خلاقیت انسان میگردد. این ویژگی از شرایط و لوازم ضروری هر گونه رشد و توسعه اقتصادی است. حاکمیت قانون و خود قانون، بر خلاف تصور ایرانیان، نه خریدنی است و نه وارد کردنی. قانون از نظر «تکنیکی» نسبت به روابط اجتماعی افراد «پس آینده» است. یعنی ابتدا جامعه میبایستی در تحول روابط متقابل خود به ضوابطی برسد و سپس این ضوابط، توسط حاکمیت سیاسی، از نظر شکلی تنظیم شود و شکل مواد قانونی به خود بگیرد. (ص 38).
…
واقعیت آنچه در تاریخِ جوامع صنعتی رخ داد این است که پیشرفتهای علمیِ همراه تحولات اجتماعی و در پارهای از موارد متعاقب آن مرجع رفع مشکل سرمایهداری قرار گرفت. در علوم انسانی رابطه تنگاتنگی بین تحولات اجتماعی و تئوریهای علمی وجود داشت. و یکی از دلایلی که این تئوریها کارایی چندانی در ایران ندارند این است که بدون توجه به قالبهای اجتماعی آنها اقدام به انتقال علوم کردهاند و این مسئله در مورد نهادهای اجتماعی- سیاسی نیز صدق میکند. (ص 70).
…
حرکتهایی که در مجموع ایرانیان کردند، نشان از این دارد که نه استعمار را میشناسند و نه استقلال را، نه آزادی را و نه عدالت را. پارهای اوهام مغشوش و الفاظ پر پیرایه عاطفی را به جای شناخت عقلانی گذاردهاند.
چرا ملت ایران راهی را که پانصد سال است انتخاب کرده هنوز ادامه میدهد در حالی که این راه اقتصادی و این فرهنگ سیاسی- اجتماعی موجب انحطاط وی بوده است و او را به اسارت کشیده است؟ (ص 104).
…
امیر (امیرکبیر) به فراست دریافت که راه رهایی از چنگ غرب قوی شدن و صنعتی شدن و بینیاز شدن در تمام زمینههاست. وی میدانست که زمینه اصلی کارزار وی با غرب، ابزار نظامی نیست. معرکه اصلی، عرصه پیکار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی است. بنابراین در تمام زمینهها شروع به کار کرد. (ص 114).
…
اشکال کار در این است که اهل ایران زمین میپندارند «پیدایش صنعت موجب تحولات غرب» شده است. این تفکر ساده لوحانه اگر همینطور به صورت خام جایگزین شود، که شده است، نتایج مخربی برای ما به وجود میآورد، که آورده است…
در واقع پیدایش صنعت خود بُعدی از ابعاد تحول روابط متقابل اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی غرب است. (ص 145).
…
ایرانیان در صحنه بینالملی زمانی خواهند توانست با تمام ابعاد عقبماندگی مبارزه کنند که با یکی از چهرههای مهم عقب ماندگی که همین نوع «مبارزه سیاسی» است مبارزه کنند. (ص 154).
…
تخصص به صورت امروزی آن ویژگی جوامع صنعتی است. به علت تنوع و تقسیم کارِ تخصصی و تقسیم کار اجتماعی جوامع صنعتی، امروز کارها به شدت از فرهنگ کارهای «همه فن حریفیِ» جوامع سنتی فاصله گرفته است. (ص 195).
…
(مصدق) بسیار سعی میکرد که مردم را از انفعال نسبت به مسائل اجتماعی دور کرده و آنها را در «امر اجتماعی مربوط به حیات جمعی» ورزیده نماید و میگفت «گریز از آزادی» شیوه مرضیه استبداد است، یعنی باعث رشد مستبدِ خودکامه میشود. (ص 205).
…
امروز مبارزه بزرگی را ملت ایران شروع کرده است که هیچکس از بابت آن غافل نیست، البته اینگونه جنبشهای اجتماعی باید در مقابل هر گونه محرومیت، ایستادگی و در برابر آن آماده باشد و هیچ مبارزهای هر قدر کوچک و ناچیز باشد به آسانی به نتیجه نمیرسد. تا رنج نبریم گنج میسر نمیشود و در این راه سعی ناکرده به جایی نتوان رسید. (ص 214).
پینوشت1: امیدوارم با نوشتن گزیدههایی از این کتاب خوب (هر چند صراحت لهجه نویسنده کتاب در منعکس کردن واقعیت جامعه ایرانی چندان به مزاجمان خوش نیاید)، انگیزه خواندن کتاب را در شما فراهم کرده باشد.
پینوشت2: اگر هنوز مردد هستید در خوندن این کتاب! اینو اضافه کنم که من چاپ سیام این کتاب رو مطالعه کردم.
Read Full Post »