امروز سوم اردیبهشت ماه (23 آوریل) مصادف هست با روز جهانی کتاب و حق مؤلف، از اونجائی که یکی از علاقهمندیهای مهم در زندگیم کتاب خواندن هست و در اینجا بارها به بهانههای مختلف از کتاب و کتابخوانی صحبت کردهام، فرصت را غنیمت شمردم تا از یک بهانه دیگر برای اشاره به اهمیت و ضرورت نقش مطالعه و کتاب در زندگی اشارهای داشته باشم، پس یکراست میروم سر اصل مطلب یعنی کتاب.
قبلش هم این را بگویم این که هی من و امثال من بیائیم در وبلاگمان داد بزنیم و از ضرورت کتاب و کتابخوانی بگوئیم و شمائی که مثلاً علاقه چندانی به کتاب خواندن ندارید، با دیدن نوشتههایی از این دست یا از کنارش بگذرید یا نهایتاً نیم نگاهی بیندازید و زیر لب غری هم بزنید که: ُکشتی خودتُ را، نخواهیم کتاب بخونیم کی رو باید ببینیم! باید عرض کنم که در هر صورت حق باشماست یعنی اگر حق با من هم که باشد باز هم چون کاری جز همین اطلاعرسانی و دادن آگاهی در مورد تجاربی که از قِبَل کتاب خواندن در زندگی عایدمان شده، از دستمان برنمیآید؛ و فقط و فقط با انگیزه ایجاد شور و نشاط و گسترش فرهنگ کتابخوانی حتی اگر به اندازه یک نفر هم که شده این کار را انجام میدهیم. وگرنه آمدن و نوشتن… هِی نوشتن از چیزی که آخرش مثلاً جز یک «ایش» عایدمان نمیشود باور بفرمائید چیز دیگری ندارد، خلاصه که امثال من آنچه که شرط بلاغ بود میگوئیم بقیهاش پایِ خودتان هست که چقدر بخواهید فرصت آموختن به خودتان بدهید!
جان کلام هم این هست که کتاب خواندن حداقل چیزی که دارد این هست که میتواند یک افق تازهای را راجع به موضوعی که در موردش می خوانید بهتان بدهد و همین یعنی فرصتی دیگر برای زندگی، یعنی دیدن و اندیشیدن به آن موضوع به غیر از آنچه که تا قبل از مطالعه کردن در موردش باور داشتیم.
کتاب خواندن: یعنی آگاهی بیشتر، یعنی زندگی بهتر، یعنی انسان بهتر بودن، یعنی فرصت ایجاد زندگی بهتر برای خود و دیگری.
والسلام.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟