چند وقت پیش در گوشه و کنار وبلاگستان بحثی بین اصحاب قلم و خودکار و رواننویس و… راه افتاده بود و البته نمی دانم که الان هم جاری و ساری هست یا نه. که ای دل غافل چرا نشستهاید که اگر ما «مثلاً» را «مثلن» ننویسیم نیمی از عمر خودمان و ادبیات نوشتاری و خطمان بر باد رفته است! از این گیرهایی دورهای فرهیختگانمان که باعث میشود هرازچندگاهی نميدانم از روی دلسوزی یا چیز سوزی وسط این هاگیر واگیر روزگار و مملکتمان که برای نفس کشیدنمان هم بند و تبصره قائل میشوند، به جان همدیگر بیفتند و این وسط کلی هم به دیگران گیر بدهند.
یکی نیست بگوید حال دارید بابا… از خودمان کم داریم که حالا باید نعشکش جنازه شما هم بشویم. اگر مدعی سواد بالایتان هستید که دیگر احتیاج به قمپز در کردن و ادا و اطوار در آوردن نیست، بنشینید مثل بچه آدم یک مرجع درست و درمان برای خط فارسی بنویسید که با استانداردها و نیازمندیهای خط و زبان فارسی امروزمان جور دربیاید؛ که اگر خوب باشد مسلماً چه فرهنگستان زبان فارسی تأیید بکند یا نکند، خیلی زود مورد توجه و استفاده عموم قرار میگیرد وگرنه میرود در آرشیو روزگار خاک میخورد. البته یکوقت از نوشتهام تعبیر ناصواب نکنید که موافق گفتن رأی و نظر دیگران نیستم که همه درد این روزهای خودمان همین نادیده انگاشتن رأی و نظر خودمان هست. بلکه میگویم تا موقعی که حرفتان در همین حد پیشنهاد و نظر هست خوب هست اما اگر بخاطر اعتقادتان به درست بودن بیچون و چرای سخنتان و اینکه دیگران باید فقط از روی دست ما مشق کنند، دیگر طاقت نمیآورم. مثال هم نمی زنم تا دل نازک اصحاب قلممان نشکند.
این گیرهای که در خط و زبان فارسی هست قدمتی به درازای تاریخ دارد که خیلیها در رفع نقیصههایش تلاش کردهاند بیهیچ ادعایی و دیگرانی هم که با هزار های و هوی ره به ناکجا آباد بردهاند.
حالا چی شد که رگ غیرتمان بابت این خط و نوشتنمان بالا زد! همهاش تقصیر این پست قبلی و نوشتن «پر تمطراق» پدرسوخته هست که شک به درست یا غلط نوشتنش باعث شد تا بروم تو فاز خط و زبان و ادب فارسی و یکم گیر بدهم به این اصحاب قلمی.
یک چیزی که نمیدانم از کی اما در نوشتار خیلی از بلاگرهایی که چند سالی هست نوشتههایشان را دنبال میکنم دیده میشود تغییر رویهشان در نوشتن برخی از کلمات هست که ظاهراً نوع نوشتنش وام گرفته از زبان و خط اجنبیها هست مثل خود همین «ظاهراً» که «ظاهرن» مینویسندش یا خیلی از کلمات دیگر از قبیل: اکثراً، اقلاً، اصولاً و…. که به سبک جدید اکثرن، اقلن، اصولن و… نوشته میشود. به درست و غلط کارشان کاری ندارم و اینکه اصحاب قلم و یا قلمی چه میگویند اما خودم که زیاد حال نمیکنم و ترجیحم بیشتر بر این هست که به سبک و سیاق گذشته بنویسم و تا زمانی که یک مرجع درست و مورد قبول با دلایل مورد تأیید آدمهای صلاحیتدار در این زمینه الگویی برای این نوع نوشتن ارائه نکنند، ترجیحم بر این هست همان سبک گذشته را دنبال کنم تا بواسطه اینکه مثلاً این تنوین از صحرای سوزان عربستان وام گرفته شده است و نباید نوشتش، خودم را بازی بدهم.
بعضی وقتها که عملاً هنگام نوشتن با تناقض و شک در نوشتن شکل درست کلمات مواجه میشوم، سعیام بر این هست که به عرف رایج نوشتاری یک کلمه رجوع کنم و اگر اشتباه سهوی در نوشتن کلمات داشته باشم بنظرم آنقدر مهم نیست که خودم را بخاطرش سرزنش کنم یا در قبال درست یا غلط بودنش موضعگیری کنم.
حالا با همه این تفاسیر به نظر شما شکل نوشتن کدامشان درست هست؟
پرطمطراق
پر تمطراق
یا پر طمتراق…
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟